کد مطلب:50532 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153
چون عزت بتمامه و بالاصاله از آن خداست، اطاعت خدا راهی كوتاه و هموار و مطلوب فطرت در كسب عزت است و غنیمتی بی مانند در تربیت انسان است. امیرمومنان (ع) فرموده است: «ان الله سبحانه جعل الطاعه غنیمه الاكیاس عند تفریط العجزه! »[1] . خدای سبحان طاعت را غنیمتی ساخته است برای زیركان، آن گاه كه مردم ناتوان كوتاهی كنند در آن. [صفحه 306] انسان خردمند بخوبی درمی یابد كه همه ی موجودات بالذات فقیرند و خداوند بی نیاز مطلق است و تنها اوست كه بی نیاز حقیقی است و همه ی موجودات سر تا پا نیازند.[2] او ذاتی است مستجمع جمیع كمالات و شایسته ی طاعت و با اطاعت اوست كه آدمی به كمال می رسد و عزت می یابد. امیرمومنان علی (ع) راه عزت را این گونه ترسیم می كند: «اذا طلبت العز فاطلبه بالطاعه.»[3] . هر گاه خواهان عزت شدی، آن را در اطاعت و فرمانبرداری خدای بجوی. آدمی چون در اطاعت حق قرار می گیرد، به دریای بیكران عزت ربوبی واصل می شود و به اقتدار حقیقی می رسد كه از امیرمومنان (ع) چنین وارد شده است: «لا عز كالطاعه.»[4] . هیچ عزتی نیست مگر به سبب اطاعت و فرمانبرداری (خدای) نیست. «لا عز الا بالطاعه.»[5] . هیچ عزتی نیست مگر به سبب اطاعت و فرمانبرداری (خدای). انسان با اطاعت قادر یكتا به صلابت و قوت حقیقی می رسد و در نتیجه از كوه راسختر می شود كه سرافرازی به تمام معنا در اینجاست: «من اطاع الله سبحانه عز و قوی.»[6] . هر كه خدای سبحان را اطاعت كند، عزت یابد و قوی گردد. تقوای الهی و پرواپیشگی نیز دژی است كه آدمی را از آنچه بدو ضرر و زیان و آسیب می رساند، حفظ می كند،[7] و مایه ی استواری و شكست ناپذیری آدمی در برابر عوامل مخرب حقیقتش می شود و زمینه ی رسیدن به مقصد تربیت را فراهم می نماید و پرده دری و تبهكاری و ناپارسایی، خانه ای است بی بنیاد كه آدمی را به نابودی می كشاند. امیرمومنان (ع) در ضمن خطبه ای فرموده است: «اعلموا، عباد الله، ان التقوی دار حصن عزیز و الفجور دار حصن ذلیل، لا یمنع اهله و لا یحرز من لجا الیه. الا و بالتقوی تقطع حمه الخطایا و بالیقین تدرك الغایه القصوی.»[8] . [صفحه 307] بندگان خدا، بدانید كه پرهیزگاری خانه ای است چون دژ استوار و ناپارسایی خانه ای بی بنیاد و خوار، نه ساكنانش را از آسیب نگاهبان است و نه كسی كه بدان پناه برد در امان است. بدانید كه با پرهیزگاری توان ریشه ی خطاها را برید و با یقین به نهایت درجه ی بلند توان رسید. انسان به میزانی كه (در عرصه های گوناگون) پروا پیشه می كند، به عزت دست می یابد و از پله های كمال بالا می رود، همان طور كه پرده دری (در هر عرصه ای) حریمهای وجود آدمی را می درد و خواری و سقوط به بار می آورد، به بیان امام علی (ع): «التقوی تعز، الفجور تذل.»[9] . پرهیزگاری عزت می بخشد، تبهكاری ذلت می آورد. تقوای الهی در ارجمندی آدمی چنان نقشی دارد كه امیرمومنان (ع) آن را چنین معرفی كرده است: «لا عز اعز من التقوی.»[10] . هیچ عزتی عزت بخش تر از تقوا نیست. آزادی از دنیای نكوهیده و رها شدن از دامهای آن نیز آدمی را به قوت و صلابت می رساند و عزتش می بخشد. پیشوای آزادگان، علی (ع) فرموده است: «من سلا عن مواهب الدنیا عز.»[11] . هر كه بخششهای دنیا را از یاد برد، عزت یابد. هر چه آدمی بر خواهشهای نفسانی و تمنیات حیوانی بیشتر چیره گردد، ارجمندی اش فزونی می گیرد و بستر سلوك انسانی به سوی مقصدی متعالی بیشتر برایش فراهم می شود. «من یغلب هواه یعز.»[12] . هر كه بر خواهش نفس خود چیره شود، عزت یابد. روی برگرداندن از غیر خدا و همه چیز را از او دیدن و از او خواستن و جز او را در عالم [صفحه 308] وجود موثر ندانستن، خود بنیانی است عزت آور، چنانكه در بیانی از امیرمومنان (ع) بدین امر اشارت رفته است: «العز مع الیاس.»[13] . عزت با یاس (از غیر خدا) است. «تروح الی بقاء عزك بالوحده.»[14] . ماندگاری عزت خویش را با یكتایی (و انقطاع) زنده بدار. قناعت و دوری از فزون طلبی و زیاده خواهی، آدمی را به عزت سوق می دهد، چنانكه از امیرمومنان (ع) وارد شده است: «القناعه تودی الی العز.»[15] . قناعت به سوی عزت می كشاند. فزونخواهی عین دریوزگی و خواری است و قناعت عین بی نیازی و ارجمندی: «القناعه عز.»[16] . عزت ز قناعت است و خواری ز طمع چون درخت قناعت در وجود آدمی سر زند، عزت به بار نشیند و آدمی تن به خواری در برابر فزون طلبی نفس ندهد، به بیان پیشوای پرهیزگاران، علی (ع): «ثمره القناعه العز.»[18] . میوه ی قناعت عزت است. بنابراین، كسی كه خواهان عزت است، فزونخواهی را مهار می زند و زندگی خود را با قناعت والایی و ارجمندی می بخشد. امام علی (ع) بدین كمال انسانی سفارش كرده و فرموده است: «اقنع تعز.»[19] . قناعت كن، عزیز باش. [صفحه 309] شجاعت نیز از موجبات عزت انسان است و نمی گذارد آدمی تن به خواری و پستی دهد ، چنانكه در سخنان نورانی امیرمومنان وارد شده است: «الشجاعه احد العزین.»[20] . شجاعت یكی از دو عزت است. «الشجاعه عز حاضر، الجبن ذل ظاهر.»[21] . شجاعت عزتی مهیا و آماده است و ترسویی ذلتی آشكار است. پاس داشتن عدل و داد و حفظ حقوق دیگران همانند حفظ حقوق خود و نصف كردن سود و زیان میان خود و دیگران و در مقام داوری حقوق طرفین را یكسان و برابر رعایت كردن،[22] یعنی انصاف نیز از اموری است كه آدمی را عزت می بخشد. امیرمومنان علی (ع) در ضمن سخنی این حقیقت را اشارت فرموده است: «الا انه من ینصف الناس من نفسه لم یزده الله الا عزا.»[23] . بدانید هر كه از خود به مردم انصاف دهد، خداوند جز عزتش نیفزاید.
با توجه به حقیقت عزت- كه یاد شد- برای اینكه عزت در درون آدمی جان بگیرد و رشد كند و همه وجود را فراگیرد و انسان از روحیه ای عزتمند برخوردار شود و شخصیتی پایدار و راست و استوار بیابد، بهترین راه، اطاعت خدا، غلبه بر هوا، آزادی از دنیا، تقوا، قناعت، شجاعت و انصاف است كه در سخنان امیر بیان، علی (ع) بصراحت وارد شده است.
با عزت خود بساز و خواری مطلب[17] .
صفحه 306، 307، 308، 309.